آخرین مطالب
امکانات وب
هیچکی ازش حتی یه فالم نمیخرید ...بی اعتنا از کنارش رد میشدن....رفتم جلو گفتم خوبی: گفت مرسی...گفت عمو یه آدامس ازم میخری؟؟؟دست کردم تو جیبم فهمیدم کیف پولم رو تو خونه جا گذاشتم....گفتم چشم میرم خونه کیفم رو میارم ازت میخرم...گفت عمو تو میدونی الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب یعنی چی؟؟؟آخه امشب همه روستای مزرج ...
ما را در سایت روستای مزرج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ansarmezerji7 بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:41
را می شکست. روزیدخترشاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی روستای مزرج ...
ما را در سایت روستای مزرج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ansarmezerji7 بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:41
امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت و عمر روستای مزرج ...
ما را در سایت روستای مزرج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ansarmezerji7 بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:41
ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ همان ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻭ ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻭﺑﺎﻩ ديگر آمدند ﺳﺮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺍﻭﻝ، ﻫﺮچه ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭا ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩند؛ ﻫﺮچه ﺯﻣﯿﻦ ﺭا ﺑﻮ ﮐﺮﺩند ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ؛آن ۷-۸ ﺗﺎ ﺭفتند ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺸﺘﻦ ﮐﺮﺩ...ﺟﺎلب ﺍین ﺑﻮﺩ ﮐﻪ مدام ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮش را ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎنش ﮐﻪ ﺩاشتند ﺩﻭﺭ مى شدند ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮ روستای مزرج ...
ما را در سایت روستای مزرج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ansarmezerji7 بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 20:41